قارچ کوچک سمی
چیزی از ریا نمی دانست
پای درختان کهن سال
کلمات رنگی می پاشید
و زبانش را
هر پرنده و هر جانوری
می فهمید.
اسفند 90
* مولانا
- فکر می کنم باید دست از قربانی شدن بردارم و با اولین کسی که باید روبرو شوم تصویر خودم در آینه است. دست از قربانی شدن و قربانی پنداشته شدن.
۳ نظر:
از من که نمیشنوید
اما اگر میشنوید، شعرها را لخت بگذارید باشد
هولناکتر است
منظورتان حذف پی نوشت است؟
شعر خوبیه.
ارسال یک نظر