برای ژوژمان کامپیوتر تخصصی باید یک چهره کار می کردم. نمره ی من پایین ترین نمره ی کلاس شد و استاد به کار من گفت بدترین کار کلاس! و این تنها چیزیست که مهم نیست؛ مهم تویی که باید در یک دانشگاه دولتی روبروی یک استاد دولتی لبخند می زدی که زدی.
* تکه ایی از یکی از شعرهای شاملو
۹ نظر:
آخ...
دانشگاه دولتی
استاد یه لتی
...
بالاخره شد شما هم سر بزنی.
لینکتون کردم.
تنها چیزی که مهم نیست"
درود.
من فکر می کنم بايد به شيوه های ِديگری عمل کرد.اين خود سوزی است.اون استاد و استادایِ ديگه دارن نون می خورن که جلو ما رو بگيرندواون دقيقا می دونه داره چی کار می کنه. با آدمايی کار کن که امکانِ ياد گيری و بارور شدن دارند. به قولِ اخوان : چرا بر خويش هموار بايد کرد رنجِ آبياری کردنِ باغی کز آن گل کاغذين رويد؟
می دانی شاعر، برای من بعضی وقت ها نتیجه مهم نیست. بعضی وقت ها شرایط مهیا می شود تا کاری را انجام دهی و انجامش می دهی، همین.
و این یکی از این کارها بود که نمی توانستم از آن بگذرم. شما که مرا می شناسید؟
از این ها هم که بگذریم، چه لطفی دارد سخن گفتن و ابراز عقیده کردن در مکانی امن که همه با تو موافقند؟
مهم ایده بی نظیرش بود که اجرا شد. به شجاعت و حق شناسیت درود می فرستم.
شاد باشی
حق نگه دار
نظر اساتید معظم فقط به درد پاس کردن می خوره.
مهم تویی
ارسال یک نظر