۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

نامي ندارم


گاهي فكر مي كنم

چه چيزي از من

يك تماشاچي تمام عيار ساخت

پاهاي من

اين صندلي

يا تو؟

3/10/88


- آيا بايد همه چيز را معني كرد؟ كه اگر اين كار را نكنيم چيزي از زيبايي آن كم مي شود؟ يا اگر تعريفي و محدوده ي نباشد راحت از كنارش مي گذريم و نمي بينيم و توجه مان جلب نمي شود؟ راستي ما واقعا احساساتي را درك مي كنيم كه از قبل كسي برايشان نامي انتخاب كرده است؟ نيستند هيچ لحظه ايي كه برايشان كلمه اي نيست؟

- هميشه ترسيدن به معناي ندانستن نيست.

۱ نظر:

مصلوب گفت...

من هنوز نتوانستم براي واژه perfect يك ترجمه يك لغت خوب پيدا كنم كه perfect بودن را دقيق بيان كند... اين "تمام عيار" را من perfect مي خوانم...دلم اينطور راضي تر ميشود و بهتر مي فهمم شعر را...