۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

هیچ



زمان زیادی
 
از ریل ِ دست هایت گذشتم
 
از جنگل های بارانی
 
تا بیابان های بی آب و علف
 
از اعماق ِ زمین
 
تا کهکشان های بی وزن
 
سفر
 
هر چه پیش آید، خوش آید بود
 
سفر، ادامه بود
 
و حالا قطار ایستاده است
 
اینجا
 
ایستگاه ِ من است.

12 بهمن 91


- می خواهی با من چه کنی؟...................................هیچ.

۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

وقاحتی که لمسش می کردم

 
این شعر
 
چهار دیوار دارد
 
میز و صندلی،
 
کارد و چنگال
 
قلب و درد
 
من و ضمیر دوم شخص ِ مفرد دارد
 
در، اما نداشت
 
که می سازم
 
نه، اما نداشت
 
که می گویم
 
و از آن خارج می شوم.
 
دی 91 

۱۳۹۱ دی ۱۸, دوشنبه

بعدا نام گذاری می شود


بدل شده ام به برگ
 
برای تنفس
 
به شاخه
 
برای پرنده
 
به ریشه
 
برای تخیل
 
بدل شده ام به آتش، به آب
 
به خاک، به خاکستر هم بدل خواهم شد.
 
دی 91 
 
 
- شاید پی نوشت هم اضافه شود
 

۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه

بعدا نام گذاری می کنم



دروغ می کارند

فرشته های دورو

و از درخت ِ انار

قلب ِ پاره آویز است.


دی91 


- بعدا پی نوشت می گذارم.

۱۳۹۱ دی ۱۲, سه‌شنبه

دهان ِ محیط زیست ِ ایران را بسته اند


دوستان وبلاگ نویس من اگر مایلید یاری کنید :

http://animal.persianblog.ir/post/807


اینجا هم می توانید رای دهید:
https://docs.google.com/spreadsheet/viewform?fromEmail=true&formkey=dDl1X3NlX0xRYUpvTklGeDJQb2NhOXc6MQ